سالن آرایش زنانه در پونک
سالن آرایش زنانه در پونک : تینا کمی خجالتی گفت: «من همان چیزی را که فکر می کنم صحبت می کنم. این صحنه قرار بود شرکت کوچک ما را بی زبان کند. آن وضعیت بسیار ناخوشایند به نظر می رسید، و بنابراین من و کاله سعی کردیم همه چیز را به حالت عادی برگردانیم. توضیح دادیم که اصلاً متوجه هیچ چیز توهین آمیزی در صحبت های تینا نشدیم.
رنگ مو : زیرا خودمان از جدایی از دوست خوبمان احساس بدی داریم. ما همچنین یادآوری مار به عنوان بزرگترین خواهر را مشروع تشخیص دادیم. این باعث شد که ماری کمی شادتر شود و تینا کمی آرامتر شود و بنابراین نشاط سابق کمی به او بازگردانده شد. خیلی زود به دلیل بحث مشترک به این نتیجه رسیده بودیم که یک هفته در خانه بمانیم.
سالن آرایش زنانه در پونک
سالن آرایش زنانه در پونک : این تصمیم چقدر برای دیگران خوشایند بود، صادقانه نمی توانم بگویم، اما برای من بسیار ارزشمند بود. آه، چقدر دوست داشتم آن ماه هایی را که تینا پیشنهاد کرده بود، سپری می کردم - بله، حتی کل سال، اگر خوب می شد. به هر حال باید اینطور بوده، اما هنوز روز سومی نبود که کاله به ساحل رفته بود و کاله کم حرف و بی ادب شد.
ل